صبوری

ساخت وبلاگ
تا قبل از تو آدم صبوری بودم ...وقتی به گذشته ام نگاه میکنم

اون رو پر از صبوریهای عاقلانه و البته احمقانه مبینم......همیشه

برای بدست آوردن حتی کوچیک ترین چیزها هم باید کلی صبر 

میکردم....اونقدر این صبر طولانی میشد بعضی وقتا که دیگه اون 

چیزی که براش صبوری کرده بودم ارزشش رو برام از دست میداد...

اما عزیزترینم......برای با تو بودن و با تو موندن و زندگی کردن اصلا

صبوری نمیکنم ......دست خودمم نیست نمی تونم صبور باشم......

وقتی به این فکر میکنم که کی میتونم ببینمت ......وقتی به این فکر

میکنم که نمیتونم سال تحویل کنارت باشم.....وقتی به این فکر میکنم 

که نمیتونم موقع تحویل سال بغلت کنم و ببوسمت و بهت عیدی بدم

راستش غم وجودم رو میگیره.......غمی بزرگ و شکننده......و اگه میتونم

این غم رو تحمل کنم فقط و فقط بخاطر اون چیزیه که در آخر این راه انتظار

مارو میکشه.......و چقدر قشنگ و دلپذیره........میدونم همه ی این چیزایی

که گفتم سال آینده اتفاق می افته و کنار هم خواهیم بود ولی صبوری تو

این مورد برام خیلی سخته.....عزیزترینم بیا موقع تحویل سال آرزومون این 

باشه که خدا خودش کمک کنه تا زودتر همه چیز حل بشه تا ما به اون چیزی

که حقمونه از زندگی برسیم.......دووووستت دارم کیمیااااای من....دوستت دارم

فروووووغم......

امروز.........
ما را در سایت امروز...... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mylovelyf بازدید : 121 تاريخ : دوشنبه 18 آذر 1398 ساعت: 21:58